کد مطلب:154021 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130

عبدالله در سوک فرزندان
چون خبر شهادت حسین و فرزندان عبدالله بن جعفر به مدینه رسید مردم مدینه برای تسلیت و تعزیت به خانه عبدالله تردد می كردند ابواللسلاس غلام عبدالله بن جعفر گفت: این گرفتاری ها از ناحیه حسین بر ما وارد شد عبدالله با كفش بر غلام حمله كرد و گفت: ای پسر كنیز متعض درباره حسین چنین می گوئی؟ بخدا سوگند اگر من هم با او بودم از او جدا نمی شدم تا جانم را قربانش كنم، و این موردی است كه باید از جان گذشت، مصیبتشان بر من آسان می گردد كه در یاری برادر و پسرعمویم شهید شدند و با او مواسات كردند آن گاه خطاب بحاضرین گفت: خدا را سپاس می گویم كه مرا در شهادت حسین عزیز و گرامی داشت كه اگر خود نبودم تا جانم را نثار او كنم اما فرزندانم این مقام را درك كردند و با حسین مواسات نمودند [1] .


[1] ابصار العين ص 39 - طبري 384:7.